نکته ۲: خطر اسپویل تجربه! ممکنه بعضی جاها جزئیات زیادی از اینکه چی در انتظارتونه بدم. در نتیجه اگه قصد سفر دارید و میخواید در لحظه با اتفاقات مواجه شید، شاید این مطالب مناسب شما نباشه.
بروزرسانی آذر ۱۴۰۱: این مسیر رو حدود یکسال بعد با دوچرخه رفتم که میتونی اینجا ویدیوهاش رو ببینی.
عکسی که این بالا میبینید، بزرگترین اشتباه من تو کل این سفر جنوب گردی بود :)) هرچند که اولین تجربه سفر بدون ماشینم بود و هر سفری درسی داره، ولی باید حرف پدرم رو گوش میکردم که گفتند ترکینگ (trekking – پیادهروی و طبیعتگردی طولانی) و ماهیگیری و کمپینگ، اونم همگی با لوازم مفصل، چفت هم نیستند. واقعا هم نبودند و درس مهمی شد که هر سفری بهتره کلیت هدفش مشخص باشه. عدد ۲۷ رو که روی ترازوی تحویل بار هواپیما دیدم (و مسئول چکین کاسپین بهم حال داد که اضافه بار نزد) دو زاریم افتاد که باید قید یکی از هدفام رو بزنم و بین کمپینگ و ماهیگیری و ترکینگ، وقتی وسایل کمپینگ و ماهیگیری رو کول کردم، طبیعتا ترکینگ حذف میشه.
چی شد که جنوب گردی عسلویه تا کیش انتخاب شد؟
خیلی وقت بود که دلم میخواست یه جنوب گردی متفاوت برم اما نمیدونستم کجا. میدونستم که میخوام یه جزیره غیر کیش و قشم برم. از سرچ اولیه اینطور برداشت کردم که ابوموسی و تنبها نظامیاند (که شاید کلا غلط باشه و بعدن برم). خارک و سیری هم خیلی بو نفت میاد (که شاید اینم غلط باشه). اما لاوان چشمک میزد. خصوصا با جزیره کوچولوی کنارش که تو اینترنت خونده بودم هیچ سکنه و جونوری نداره و محلیها بهش میگن جزیره مارو اما روی نقشه اکثرا نوشته جزیره شیدور. کانال آژانس گردشگری کلوت رو که روی تلگرام دنبال میکردم اتفاقی دیدم یه تور سواحل غرب هرمزگان رو گذاشته. بُنود و مکسر و مقام. این شد که مسیر سفر اونها رو برای خودم تقلب کردم و با یه بررسی روی نقشه دیدم میتونم سفر خودم رو بعد از اون مسیری که آژانس کلوت میبرد به شرق ادامه برم، برسم جزیره لاوان و اگه راه بدن برم مارو، و بعد برگردم به خشکی و دوباره به شرق ادامه بدم تا برسم بندر چارک و با قایق بیام کیش تو رستوران حبانه غذا بخورم و ماهیگیری کنم و از اونجا برگردم خونه. سوال خوبیه اگه بپرسید چرا با تور نرفتی جنوب گردی؟ جوابم ۳ تا چیزه:
- تورا بسیار گرونن و شاید بودجه ۳-۴ سفر شما رو در یه سفر مصرف کنن. مثلا همین مسیری که من رفتم، حدود ۷۰۰-۸۰۰ تومن (منهای هواپیما که البته میشد با اتوبوس هم برم) خرجم شد. اما تورهای جنوب گردی بسته به زور برندشون از ۳ تا ۶ تومن (بازم منهای هواپیما) میگیرن که بهنظرم با توجه به اینکه اتاقهای بومگردی و مینیبوس و قایق و … رو اشتراکی و عمده اجاره میکنن، قیمتاشون واقعا نامعقوله. هرچند که اونام کلی هزینه کارمند و دفتر دارن ولی خب حساب بانکی شما مسئول این موضوع نیست اگه انفرادی برید. انفرادی رفتن (خصوصا مثل من تنها رفتن) برای بعضیها مشکلش اینه که نمیدونن اونجا با چی طرفن و حوصله دردسر ندارن. جواب کلیم اینه که سخت نگیرید بالاخره یه چیزی میشه دیگه. ولی جواب دقیقتر اینه که منم این وبلاگ رو اصلا با همین هدف زدم که راهنمای دقیقی باشه برای جاهایی که به جز اطلاعات تبلیغاتی تورها یا مطالب کپی پیستی چیز خاصی در موردشون نوشته نشده.
- تورا ممکنه رو مخ باشن. شما با کلی آدم همسفر میشید که هیچ شناختی ازشون ندارید. من شنیدن طولانی آهنگای تیپ ابی و مهستی یا مسیح و آرش و فلان خوشحالم نمیکنه و تورا اکثرا تو اتوبوس یکی از این فازها رو انتخاب میکنن. یا برعکس، ممکنه شما آهنگ بزن و بکوب دوست داشته باشید اما شجر پخش کنن. در کل یه اتفاق یا آدم روی مخ کافیه که نذاره تجربه شما خالص باشه. ضمنا اگه تجربه شو داشته باشید میدونید تورای کوهنوردی و طبیعت گردی اکثرا یه جو مصنوعی خوشحالی توشون برقراره. فضای رامبد جوانی. صبحا نرمش. خدایا ممنونیم بابت زیباییهات و این صحبتا. راستش من اصلا این فاز رو ندارم.
- تورا عمیق نیستن. شما نه با طبیعت اون منطقه ارتباط برقرار میکنید نه مردمش. همه چی ساک ساکیه. خب اینو دیدیم بریم بعدی. اکثرا ساخته شدند برای کارمندایی که دو سه روز تعطیلی و مرخصی دارن و میخوان یه چرخی بزنن و استوریای اینستاشون رو پر کنند. یا افراد مسنی که ترجیح میدن تو مینیبوس باشن. تو اکثر تورا شما نمیتونید دو شب تو یه ساحل کمپ بزنید و برید تو عمق افکارتون. ضمنا تورا اکثرا خوشگل و بزک شدهاند. شما ارتباطی با مردم منطقه و افکار و مشکلات و خوشحالیهاشون برقرار نمیکنید. باهاشون صحبت طولانی نمیکنید تا دنیاتون گستردهتر بشه و چیزای متفاوت یاد بگیرید. یکی میاد تنبک بندری میزنه بقیه هم دست میزنن و این میشه چیزی که تورهای جنوب گردی از فرهنگ جنوب و مردمش نشون میدن. در کل وقتی تنهاتر باشید توفیق اجباری دارید که با محلیها بیشتر ارتباط برقرار کنید تا آدمای تکراری شبیه خودتون.
برگردیم سر مسیر:
نقشهای که این بالا میبینید (روش بزنید بزرگتر میشه) قرار بود برنامه جنوبگردی من باشه (از چپ شروع میشه) که از ترکیب اون تور شرکت کلوت و علاقه خودم به کمپینگ تو لاوان و برای شونصدمین بار کیش رفتن درست شده بود. اما در ادامه قصه و پستهای بعدی میبینید که چرا هاله و تبن و کیش ازش حذف میشن و برنامه به جای ۶ شب ۳ شبه میشه :)) فعلا فقط خواستم اگه اون سمتا رو نمیشناسید یه تصویری داشته باشید که ماجرا تو کدوم تیکه ایران داره روایت میشه.
برای جنوب گردی چیا بردم؟
این بخشی از لوازم بیپایانیه که همراهم بود و ۲۷ کیلو شد. البته یه کار خیلی مهم کردم که عکس یادم رفت بگیرم اما توصیه میکنم تو سفر با کوله انجام بدید: همه لوازمتون رو تو ظرفای پلاستیکی بخشبندی کنید تا راحت پیدا بشن. باتریا یه ظرف، لامپا یه ظرف، ابزارها یه ظرف، لوازم شستشو یه ظرف، خوراکیا یه ظرف و قس علی هذا. منتها مشکل ظرف این بود که شکل نمیگیره و حجم کوله رو بیشتر میکنه. خودشون هم وزن داشتند. برای همین چار پنج تا کیف لوازم آرایش ۲۰-۳۰ تومنی زدم از دیجیکالا بیاد که سفر بعدی جایگزین ظرفا کنم. ضمنا خوبه که ظرفا و کیفای ارگانایزر لوازمتون شفاف باشن که اولا راحت ببینید چیا توشونه. دوما از بیرون ظرف یا کیف بتونید چیزی که میخواید رو پیدا کنید و مثل عقاب مستقیم چنگتون رو به سمت هدف ببرید. چند تا چیزم تو لوازمم خیلی کارآمد بود که میگم:
- اوصیکم به پاوربانک قوی: من سیلیکون پاور ۲۰۰۰۰ دارم و نیروگاهیه برا خودش.
- لامپ سقفی چادر: قیمتی نداره ولی واقعا به کار میاد. تجربه شخصی من اینه که لامپ چادر یا هدلایت برای کمپ یا کوه باتریخور باشن بهتره. اولا چون اگه شارژی باشن اکثرا یه باتری لیتیومی بنجل روشونه که چند ماهه ظرفیتش کم میشه و مجبور میشید کلا بندازیدش دور. دوما شارژر و پاوربانک شاید تو کوه و سفر گیر نیاد، اما باتری قلمی یا نیمقلمی اضافه رو میتونید همیشه همراه داشته باشید یا حتی هر جا کم آوردید بخرید. ضمنا اگه فاز محیط زیستی / اصفهانی دارید و خوشتون نمیاد هی باتری بخرید، میتونید باتری قلمیشون رو قابل شارژ بخرید و تا جون داره هی شارژش کنید. لامپ سقفی چادر من مارکش رونیکس باتریخوره و راضیام ازش. این چیزا جنس اصلی و فرعیشون شاید ۳۰-۴۰ تومن اختلاف قیمت داشته باشه اما تفاوت کیفیت محسوس دارن و میارزه اصلیه رو بگیرید.
- تخته گوشت پلاستیکی: غذا پختن یا پاک کردن ماهی کنار ساحل بدون سینی یا تخته گوشت تقریبا نشدنیه و همهچی ماسهای میشه.
- رابط و سهراهی: فکر کنم هتلدارها یه قانون نانوشته دارن که میگه پریز برق باید در کمترین تعداد و در بدترین جاهای ممکن باشه. در نتیجه تو مسافرتا خصوصا اگه چند نفر باشید حتما سیم رابط برق و سه راهی و تبدیل لازمتون میشه. من یه مدل گرفتم مارک LDNIO (الدینیو) بالای راست عکس وسایلم افتاده. این سیم رابطش دو متره و نکته مثبتش اینه که سرش ۳ تا جای پریز (برای شارژ باتری دوربین و لپتاپ و اینا که اکثرا دوشاخه یا سهشاخه دارن) و ۶ تا جای USB فست شارژ برای شارژ موبایل و پاوربانک و اسپیکر داره و شیرهی جون برق هتل رو میکشه. ضمنا اگه رستورانی جایی پریز گیر بیارید میتونید سریع همهچی رو از شارژ سیراب کنید.
- چاقوی طبیعتگردی: آذین یکی برای من گرفته چاقوی زنجانه ترسیدم ببرمش فرودگاه چون یه حال قداره طوریه و گفتم شاید بگن سلاح سرده. جاش چاقوی قصابی بردم. اما کلا برای دفاع در مقابل خفتگیر و حیوون، بریدن چیزمیز، پختن غذا و هزاران کار دیگه چاقو بودنش ضروریه.
- کیف امداد اولیه (که بعدا پست جدایی در مورد محتویاتش و طرز استفاده ازشون مینویسم چون خیلی دکترم)
- کیسه زباله و فریزر، دستمال کاغذی، هدلایت، نمک فلفل، حوله (من از دستمالای میکروفایبر کارواشی استفاده میکنم که زودتر خشک میشن)، کلاه لبهدار، تبدیل سری بطری آب به آفتابه، بالش و پتو یا کیسه خواب، ریکا، قاشق چنگال، لیوان، قابلمه و قوری، کلاه لبهدار و عینک حتما بردارید. بقیه شم که اگه تو عکس متوجه نشدید چیه بگید بگم بهتون.
یه انتخابی هم که من تو این سفر جنوب گردی داشتم این بود که گوشی اصلیم رو (که یه آیفون 6s هست که از مرحوم فروشگاه اینترنتی بامیلو جایزه گرفتم) نظر به خفت شدن احتمالی با خودم نبردم و جاش یه ایسوس خسته قدیمی برداشتم. نمیدونم تو سفر بعدی (خصوصا به جنوب که توش خیلی احساس امنیت داشتم) بازم این کار رو میکنم یا نه، اما نتیجه انتخابم این بود که از خیلی جاها عکس باکیفیتی ندارم و عکسا در این حدن که ببینید چی به چیه. از طرف دیگه وقتی میرفتم اصلا قرار نبود که وبلاگی در کار باشه و یکی دو هفته بعد از اینکه برگشتم و مقدمات سفر بعدی رو میریختم و دیدم هیچ مطلبی در مورد جاهایی که قراره برم نیست این وبلاگ رو زدم. در نتیجه تو این سفر از خیلی جاها و آدمها اصلا عکسی نگرفتم و سعی میکنم تو سفرای بعدی بُعد تصویری روایتا کاملتر باشه.
این شد که من برای جنوب گردی راه افتادم سمت عسلو.
در پیشِ رو:
- بنود و ساحل بنود (سفرنامه روز اول)
- روستای زیارت و بومگردی شنیوب (سفرنامه روز دوم)
- جزیره لاوان (سفرنامه صبح روز سوم)
- جزیره مارو یا جزیره شیدور (سفرنامه روز سوم)
- چارک به کیش (سفرنامه روز چهارم)
- رستوران حبانه کیش (سفرنامه شب چهارم و آخر)
دمت گرم امیر
امیدوارم از دیدن این کامنت، خوشحال شی 😀
بهبه! معلومه که خوشحال شدم استاد.
سلام خوبین مناتفاقی با پیجتون اشنا شدم یکم راهنمایی میخواستم اینستا شما هم کهباز نمیکرد چجوری کانکت بشم باهاتون
وقت بخیر
آیدی ajshokati روی تلگرام یا جیمیل
تبلیغات آنلاین هم دارید