من کی ام؟
من امیر هستم متولد ۱۳۷۳ در تهران. خرداد ۱۴۰۰ تو یه سفر تنهایی تفریحی که به کیش داشتم، بعد از حدود ۱۲ سال کار جدی و تماموقت (۴-۵ سال به عنوان خبرنگار و سردبیر آیتی و ۷-۸ سال به عنوان برنامهنویس و مدیر استارتاپ)، ۲-۳ روز قبل از اینکه اولین چک سرمایهگذار رو بابت استارتاپی که تو حوزه تجارت الکترونیک داشتم بگیرم، تو لوکیشنی که عکسش رو این زیر میذارم، احساس کردم اون زندگی شلوغی که تهران دارم و ماراتن بیپایان و پوشالی پیشرفت و موفقیت، چیزی نیست که دلم بخواد برای سالهای محدود آینده زندگیم داشته باشم. این شد که تصمیم کبری رو گرفتم، زدم زیر میز کار و دوستانه به سرمایهگذار، شریکم، همکارای شرکت، پارتنرم و خانواده گفتم که میخوام همهی بساط رو جمع کنم. (بله، هنوزم دوستای نزدیکیم 😁)
با جمع شدن کارای شرکت وقتم برای بیشتر وقت گذاشتن روی کارایی که دوست داشتم یا تازه بهشون علاقهمند شده بودم بیشتر شد. کوهنوردی، طبیعتگردی، تنیس، گیتار، کتاب خوندن، مهمونی، برنامهنویسی فریلنسری و سفر. یه روز که داشتم پیاده تو رشت راه میرفتم (و بازم عکسشو این زیر میذارم)، یک «آن» احساس کردم این همون کاریه که توش در بالاترین حد لذتم. غرق در لذتم. ولگردی بیهدف، صحبت با آدما و کشف شخصی جاهای جدید از نو. این بیشتر از هر کار و تجربه دیگهای که هر روز انجام میدم بهم حس خوب میده و از فکرای خسته بیرون میارتم.
بهنظرم هر آدمی خوبه که این کار رو برای خودش انجام بده. بشینه فکر کنه ببینه واقعا چه موقعیتیه که توش میتونه چند ساعت تو اوج حال خوب باشه. همون رو باید تکرار کرد. البته که لازمهش اینه که آدم خودشو تو معرض تست کردن فعالیتای مختلف قرار بده.
این وبلاگ واسه چیه؟
این شد که یه هفته بعد اون رشت که بالاتر گفتم، تصمیمی که برای جنوبگردی از عسلویه تا کیش داشتم جدی شد و کوله رو بستم (داستانش تو وبلاگ هست). هدفام رو روی نقشه میدیدم، اما هر چی سرچ زدم جز مطالب تبلیغاتی آژانسای گردشگری چیزی رو نت پیدا نکردم که واقعا راهنما باشه و بهم اطلاعاتی بده که تو اون روستاها با چی طرفم یا جزیرههای هدفم رو چطوری باید برم. این شد که این وبلاگ رو زدم که جزئیات سفرهام رو اینجا بذارم که اهل دل بتونن با جستجوی گوگل پیداش کنن. اینستاگرام و تلگرام و شبکههای اجتماعی اولا مطالبشون راحت با سرچ پیدا نمیشه دوما اگه یه روز بسته بشن یا پروفایلم پاک بشه یا هر چی، محتواشون به زبالهدان تاریخ میره. ضمنا حس میکنم این وبلاگ چون تبلیغی براش نمیشه راه دسترسی بهش برای همون آدماییه که تصمیمشون رو گرفتن که سفرای خاص داشته باشن و مقاصد بکر به شکل فلهای به نااهلاش معرفی نمیشن. هرچند شاید یه اینستای محدود هم لازم باشه برای ثبتای تصویریتر. مشکل فعلیم با اینستا دو چیزه: اول اینکه من دنبال به اشتراک گذاری تجربهام نه منظره. اینستا هم ذات مدیومش اسکرول سریعه نه خوندن طولانی. برای همین حس میکنم یه عکس (یا لااقل عکس گرفته شده توسط من ِ غیرحرفهای) نمیتونه گویای یک لحظه یا تجربه باشه. دوم اینکه ذات اشتراکگذاری لحظهای در اینستا (خصوصا استوریهاش)، یا بقیه شبکههای لحظهای مثل توییتر، ذهن آدم رو جوری شکل میدن که انگار داره با بقیه و برای بقیه زندگی میکنه. یعنی انگار یه جماعتی همیشه هستند، و ضمنا منتظرند که تو چیز خوب براشون تعریف کنی. راستش من نمیخوام برای بقیه و خوشآیند بقیه زندگی کنم. این قطعا، حتی اگه حس نشه و ناخودآگاه باشه، حس تجربه بکر لحظه رو از هر کی اهلشه میگیره. اینکه من ذهنم فوکوس باشه رو اینکه تا یه لحظه خوب دیدم بگم ایول بذار استوریش کنم، نمیذاره من زندگی کنم. اما جنس این وبلاگ متفاوته. برمیگردم و مینویسم. حتی حال نکردم نمینویسم. اینه که کلا اینستا ندارم هنوز. چه شخصی چه برای اینجا.
آپدیت شهریور ۱۴۰۱: از اونجا که خیلیا حوصله خوندن متن نداشتند یوتوب رو راه انداختم و کنارش محدودتر روی اینستا هم آپدیت میذارم اما به دلایلی که بالاتر گفتم (+ سختگیری بیشتر اینستا روی کپیرایت ساندترکها) اصل ماجرا همون یوتوبه: لینک یوتوب، لینک اینستا
چرا flow؟
والا از تصمیم زدن این وبلاگ تا الان که دارم این مطلب رو مینویسم یه ساعتم نشده و خیلی فکری پشتش نبود. گفتم اسمشو چی بذارم که سابدامینش رو ایجاد کنم، احساس کردم این منم که تو این سفرا و زندگی جریان دارم و بیهدف جاریام. این شد که کلمه flow مترادف جریان، روان بودن، گردش و این مفاهیم به ذهنم رسید. بعد تا flow به ذهنم اومد، یادم افتاد که این اصطلاحی بود که چیک سنت میهای روانشناس برای اون حالت خفن ذهنی به کار میبرد که شما داری یه کاری میکنی، به خودت میای میبینی چند ساعت گذشته که مشغول اون کاری. یه حالتی که انگار غرق میشی تو اون فعالیت. (تو فارسی هم به این flowی مقصود چیک سنت میهای میگن تَچان یا غرقگی). منم که واقعا این ولگردیا اوج غرقگی زندگیم بود، flow رو با این دو مقصود یعنی جریان و تچان گذاشتم اسم این وبلاگ 🙂
کامنتای اینجا رو که میخونم اما اگه کار فوری داشتید به ajshokati at gmail ایمیل بزنید یا روی تلگرام به ajshokati پیام بدید.